طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

کوروش بزرگ

مگر می شود به هفت آبان ماه رسید و فراموش اش کرد. فردا هفتم آبان ماه است روز بزرگمردی از تاریخ چند هزاره ساله ایران، کسی که  در طول تاریخ نه تنها برای ایرانیان بل برای همه گیتی زبانزد بود. چه از نظر منش شاهانه و چه از نظر قدرتمندی اش در طول دوره زیست اش. کوروش اکنون در پاسارگاد پارس در آرامگاه خویش آرام گشته است و روشن است که در این بین نه تنها من بل شمار زیادی از دوستداران و تبار وی در صدد گرامیداشت ایشان هستند.

روشن است که در طول تاریخ شکوهمند کشورم سردمداران بزرگی بر قدرت بوده اند و هر کدام خواستارانی دارد. اما کسی این چنین پس از دو هزار و پانصد از دربارش این چنین زنده و گرامی نگه داشته شود گذاره ای است به جد ناممکن. و نادر است که آریایی ای این چنین در بین جهان غرب و شرق گرامی نگه داشته شود و از وی سخن گفته.

کوروش بزرگ، مام میهن، خرسندیم از اینکه همچنان در بین ما هستی و شکوه و بزرگی خاک و زمین ات را می بینی.


(پاسارگاد ِ پارس آرامگاه کوروش هخامنشی)

سال نوی خورشیدی

آخرین روز 1395 را پشت سر می گذاریم. سالی که تمام شد تجربه نو به همراه خویش به ما افزونی کرد.

با فرارسیدن فصل بهار و جشن نوروز آغاز سال 1396 را جشن می گیریم. باور داریم که می توان به سوی شادی و نیکی قدم برداشت و سیاهی را زدود.

سالی پر از مهربانی، زیبایی و شکوه برایتان آرزومندم.


نوروزتان پیروز 

چهارشنبه سوری

ایرانیان باستان و هم اکنون هر سال آخرین سه شنبه سال را جشن آتش می گرفتند. از روی آتش می پریدند تا آتش اندوه و غم سالی که گذشته را پاک کند و جای اش را شادی و سرور بگیرد. برای برپا کردن این جشن آتش درست می کردند و از روی آتش می پریدند.

چهارشنبه سوری اتان شادباد.



سپندارمزگان

پنجمین روز اسپند برابر با جشن زمین و همچنین جشن زن شاد باد.


شب چله

صبر پیشه کردن تا رسیدن به چنین شبی همان اندازه دلپذیر و شیرین می تونه باشه که نوشتن از آن.

در ایران باستان تا به امروز، بدین باور بودند که زمین در چنین شبی زاده می شود. بلندای آن را نکو می داشتند و گرد هم می آمدند تا قصه ها بازگو کنند. شبی است بی همتا میان همه شب های زمین. از هر شبی بلندتر و به یقین زیباتر. آغاز سال میترایی برای ما ایرانیان از این شب نبشته شده است و خوشبختانه با دیگر شب های اقوام دیگر پیوند خورده است.

چله و یا به تعبیر  دیگری  یلدا بلندترین شب پاییز و آغاز فصل زمستان سال 1395 گرامی باد. 


صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم/تا با کی در غم تو ناله ی شبگیر کنم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود/مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات/در یکی نامه محالست که تحریر کنم

با سر زلف تو مجموع پریشانی خود/ کو مجالی که سرار همه تقریر کنم

آنزمان کآرزوی دیدن جانم باشد/در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم

گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد/دین و دل را همه در بازم و توفیر کنم

دورشو از برم ای واعظ بیهوده مگوی/من نه آنم که دگر  گوش به تزویر کنم

نیست امید صلاحی ز فساد حافظ/ چونکه تقدیر چنین است چو تدبیر کنم


کوروش


(کوروش بزرگ The Great  Cyrus)

هفتم آبان مصادف با روز بزرگداشت کوروش بزرگ است. نوشتن از کسی همچون وی شاید مدت ها به طول بیانجامد نه برای دشوار و ناممکن بودن اش، بل برای اینکه زمانی تصمیم به نوشتن در ارتباط با موضوعی می کنیم باید تمامی زوایا را نگریسته و آنگاه آغاز کنیم.

چرایی نوشتن، بسیار روشن است. در تاریخ و گذشته این سرزمین و بوم، انسان هایی بوده اند که نامشان برای همیشه حک شده است و ماندگار هستند. برای جایگاه هایی که از خودشان، نامشان، زندگی اشان به جای گذاشته اند. هر سرزمینی، به دور از تعصب و نژادم، در زمان حیات خویش این چنین مردمانی را دیده است. و گیتی بر چرخ آنها بوده که گذشته است. وی برای سرزمین پهناور ایران باستان این چنین بوده است.

 اهمیت، ارزش و منزلت نه تنها برای اقتدار و بزرگی وی است بل برای ویژگی هایی است که طی سالها به نسل های پس از وی رسیده است مانند چرخش خون در رگهای بدن. بدین سبب است که نام وی ماندگار گشته است.

شاه دودمان هخامنشیان در بین سالهای 529 تا 559  به مدت سی سال بر منطقه ای وسیع از گیتی سیطره داشته است. چیزی که در تاریخ بی مانند است و نوشتن از آن مایه ی شکوه. 

او در طول سالهای حکومت اش، سرزمین های زیادی را فتح نموده و همچنین آشتی دهنده بین  ملل گوناگون بوده است.


 آرامگاه ایشان در پاسارگاد، روستایی آرام در دشتی پهناور به زیبایی سایر نقاط این مرز و بوم واقع است. که هر ساله، به ویژه در چنین روزی میزبان دوستداران اش است.


(آرامگاه کوروش هخامنشی پاسارگاد)

مهرگان

به مناسبت آغاز مهرماه هر سال در ایران جشنی برپا می شود که پیشینه طولانی دارد. دهم مهرماه تا شش روز این جشن بین ایرانیان گرامی داشته می شود. این جشن مهرگان نام دارد. که از سده های پیش و آغازین پیدایش سرزمین امان در بین تمامی مردم و حکومت از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است به گونه ای که این روز را هم تراز نوروز و سده کرده است.

رسم است که طی این یک هفته به بازدید می روند و شیرینی پخش شود. این آیین همراه با پایکوبی، رقص، آواز و شادی همراه است و هم اکنون تا جایی که می دانم در جاهای گوناگون این مرز و بوم برپا کردن این آیین کهن ادامه دارد.


بسیاری آغاز فصل پاییز را مقدم شمرده اند و این جشن را برپا کرده اند. و بسیاری برای مهروزی، نیک دوستی و صمیمت و اقتدار کشورمان. تا جایی که صحبت از پیروزی داریوش بزرگ بر حکم رانی است و در جایی صحبت از کاوه و ضحاک اساطیری. بر هر صورت گرامی داشتن این روز و جشن قسمتی از مرز و بوم کهن مان دارد.

گوسفندان همه با هم به سوی مرگ می روند

گله ای از گوسفندان و دیگر دوستان و هم نسل هایشان برای سیر کردن شکم عده ای گرسنه سلاخی می شوند و جشنی برپا می شود. دیگر نه صدای بع بع ای در می آید و نه بع بع ای پشمی برای ریسندگان دارد و نه دیگر گله ای است که چوپانش ابراهیم باشد. همه با هم داستان شان و زندگی اشان  به پایان می رسد.


یازده سپتامبر

غم انگیزترین سقوط آزادی که انسان ثبت کرده است...