طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

غار آبی سهولان

اگر مسیرتان به شمال غربی کشور افتاده باشد در پهنای شمال غربی کشور حدفاصل شهرهای بوکان و مهاباد یکی از شگفت انگیزترین جاذبه های طبیعی نهفته است. در مسیر گفته شده روستایی را پیدا می کنید که در نزدیکی این روستا غاری شگرف هست. سهولان از زیباترین و جالب ترین مکان هایی است که ارزش چندبار دیدن دارد.


به گفته ی محلی ها این غار لانه کبوتر بوده است و آن هم به دلیل وجود شمار زیادی کبوتر که در آن آشیانه گزیده اند. طبیعت سرد و خشک و آب هوای کوهستانی بر غار حاکم است. هنگام ورود به باغ شمار انبوه درختان سردسیری به چشم می خورد و چیزی که بیش از اینان به چشم می آید سنگ ها و صخره های بزرگ و تیز. مسیر پیچ در پیچ ورودی شما را به سالنی راهنمایی می کند، و شما با دریاچه ای ناب که از آن آب می جوشد رو به رو می شوید. وجود پرندگان و سر و صدای آنها به چشم انداز غار افزوده است. همچنین آب زلال که عمق در بعضی جاهای غار به بیش از سی متر می رسد. مسیر غار را می توان با قایق های مناسب غارنوردی طی کرد که همه مسیر چنان زیبا و حیرت انگیز است که برای هر کسی می تواند ایجاد کننده خاطره ای بی همتا باشد. وجود لایه های قدیمی سنگ ها که قدمت آنها به بیش از 70 میلیون سال پیش باز می گردد. 

غار در حدود 100 سال پیش توسط ژاک دمرگان طی اتفاقی شناسایی شده است و چیزی که روشن است بارها پس از این سال دچار بازبینی شده است.



ریشه

در روانشناسی مدرن واژگان زیادی وارد شده اند که شاید زمانی هیچ کدام معنی و برداشت هایی نداشته اند و امروزه تبدیل به خوراک این علم شده اند. یکی از این مباحث ریشه است. آنها بر این باور هستند که شکل دورنی من انسان دارای چند مرحله رشد و پیکربندی و همچنین بلوغ و تکامل است. که در طی مراحل گوناگون زندگی انسان نمو آن روشن می شوند و هر دوره با دوره ای دیگر کاملن متفاوت است ولی در یک سلسله پایه های یکی اند.

در دوره های ابتدایی این رشد چنان محسوس نیست، و اما در دوره های بعدی می توان آن را لمس کرد و شناخت. به زبان ساده تر گویی انسان در جستجوی هستی و روحیات خویش گام بر میدارد و هر بار که از تلاش به جایی برسد درخت زندگی اش ساقه و ریشه می گیرد. و این می تواند برای هر سوژه ای شکل بگیرد. به صورت خودآگاه و ناخودآگاه. این چنین است که جستجو آغاز می شود و تا زمان رسیدن به آخر ادامه پیدا می کند. از زمانی که انسان فکر کردن را آغاز می کند چشم اندازی نو پیش روی او قرار می گیرد و با هر بار دیدن دریچه ای تازه گشوده می شود. اگر از شما پرسیده شود چه رنگی را بیشتر دوست دارید؟ چه زمان از طول روز و شب را دوس دارید؟ چه پاسخی خواهید داشت؟ چه پاسخ جدی ای بدین پرسش دارید؟ 

روشن است که شرایط محیطی می تواند بر تک تک این احساس ها سیطره داشته باشد ولی در آخر این خود شخص است که انتخاب می کند که کدامیک؟ در روزگاری زندگی می کنیم که گوناگون در هر وجه از زندگی به صورت بیشینه وجود دارد و انسان مدرن برای انتخاب هر کدام از اینان مختار است و چه بسا در بین این همه دچار سردرگمی شود. کسی می تواند از نردبان این دیوار بالا رود و پشت دیوار را ببیند که بتواند بهترین گزینه را در بهترین زمان ممکن برای خویش انتخاب کند بدین صورت که به خود خود نزدیک تر شود. 

شاید اولین چیزی که به ذهن مان می رسد وقتی بدین واژه بر می خوریم سرانجام و ابتدای هر چیزی باشد. وقتی که ذهن در حال شناخت اطراف خویشتن است مهم است که بداند ابتدای آن چیست و باید برای ادامه دادن آن چه چیز هایی را نگه دارد و در نهایت چه مواردی را کنار بگذارد. 

در این مسیر کار دشوار برداشتن گام نخست است در ادامه پشت سر می آیند. بارها در این راه به مواردی بر می خوریم که شگفت زده می شویم، گاهی خنده مان می گیرد و گاهی هم غمگین می شویم و اما مهم این است که بدان نقطه رسیده ایم.

و از آن پس باید مراقب آن چیزی که کاشته ایم، پنداشته ایم و کردار کرده ایم باشیم که مبادا به آن آسیبی برسد.