طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

مدرسه...۲شنبه

از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق وخون دیوار چین را ساختند
از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون هابیلو از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرد . گرچه آدم زنده بود

مدرسه...یک شنبه = هشدار

سلام
اومدم از روز دوم مدرسه بنویسم
زنگ اول خالی داشتیم خواب
بعد هم کامپیوتر داشتیم زهرمار شد بهمون این قدر ترسوندمون ولی نمی دونست که با چه کسانی طرف
زنگ بعد..واییییییییییییییییییییی....اولین معلمی که من و علی و قاسم پیشش کم اوردیم
معلم که نبود ....بود ولی به هر حال ما شدیم بچه مثبت حسابی هشدار بهمون داد
ما هم گوش کردیم
فعلا تا بعد

مدرسه...اولین روز = آغاز

سلام و درود بر همه تون
اومدم یه چیزو بنویسم و برم
مدرسه مدرسه مدرسه ها وا شده وا شده....(بقیش یادم رفته؟)
اورمز رفتیم مدرسه همه ی بر و بچ خیلی خوش گذشت زنگ اول بگو چی داشتیم؟؟
با عند معلم ها اق طرب .....خیلی حال داد لامذهب نذاشت مثل قبل شیطونی کنیم
زنگ دوم و سوم هم با معلم....داشتیم...حسابان و هندسه...لامذهب حسبان ۶صفحه درسید
هندسه هم یکم(بهتر بگم خودشم خسته شد)
حالا می خواستم بگم که امروز بعضی ها رفتن دانشگاه شدن دانشجو
بعضی ها رفتن پیش شدن  کارمند کنکور
بعضی ها مثل من و دوستان رفتیم سوم شدیم...
بعضی ها هم رفتن دوم تجربی(به احتمال زیاد) مثل همون و همونا.....
بگذریم به هر صورت اومدم فقط بگم که امیدوارم امسال و سال هایه دیگه واسه هممون خوب دراد
به امید این هدف
خدانگهدار
                                                          روزبه...۳ریاضی