طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

شب چله

شب چله؛ شب زایش خورشید و آغاز سال میترایی فرخنده باد
http://roozbehs68.persiangig.com/Pt/300988.jpg 

دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ پیراون، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است.
شب چله یکی از مهمترین آیین و جشن های ایران بوده و هست.


ادامه مطلب ...

استاد پایور درگذشت

همین دیروز بود که تو سرم نوشته ای رو می پروروندم که اگه زمانی بود بیام و اون رو بنویسم ولی اون رو به روز دیگه ای واگذار می کنم و به یاد استاد پایور می نویسم. 

استاد فرامرز پایور (۲۱ بهمن ۱۳۱۱ - ۱۸ آذر ۱۳۸۸) برای هر ایرانی که هتا کمی با موسیقی آشنایی داشته باشه نامی آشنا و بزرگ است. سنتور فرامرز پایور سال های سال است که خط مشی دوستداران موسیقی است و خواهد بود. ایشان را می توان پایه گذار گروه نوازی در موسیقی سنتی ایران دانست. آموزش موسیقی را نزد استاد ابوالحسن صبا در سنین نوجوانی فرا گرفت و از شاگردان برجسته استاد صبا به شمار می رفت و هتا سازهایی همچون سه تار٬ ویولن و گاهی هم تار می نواخت. استاد دانش آموخته دانشگاه کمبریج لندن در رشته زبان و ادبیات  انگلیسی بوده٬ در سنین جوانی با استعداد نابی که در ایشان وجود داشت دانش آموخته کلاس هارمونی و کمپوزیسیون استاد اصلانیان می شود. 

استاد پایور را می توان یکه تاز آن زمان در زمینه اجرای کنسرت های گوناگون در سرتاسر جهان دانست٬ ایشان با استادانی همچون جلیل شهناز (تار)٬ رحمت الله بدیعی (کمانچه)٬ حسین تهرانی (تنبک) و.. در کشورهای گوناگون به اجرای موسیقی سنتی ایرانی پرداخته اند و به همین شوند کمک شایانی به زنده نگاهداشتن موسیقی سنتی ایران کرده اند. 

نسک "دستور سنتور" ایشان یکی از پر فروش ترین نسک های آموزش موسیقی ماست که هنوز هم با بیش از پنجاه سال چاپ نسک نخست برای آموزش سنتور به شمار می رود. 

تصنیف های ماندگاری هم چون؛ آواز دشتی، حربی، شهر آشوب، خلوت گزیده (با صدای استاد شجریان)، راز دل (با صدای استاد شجریان)، انتظار دل (با صدای استاد شجریان)، دل شیدا (با صدای شهرام ناظری) و.. . از شمار کارهای ماندگار ایشان است. 

استاد پایور حدود یازده سال پیش دچار سکته مغزی شده بود و بدون شک او هم مانند دیگر هنرمندان و استاد های بزرگ این مرز و بوم در تنهایی خود درگذشت. 

مراسم خاکسپاری و یادبود استاد فرامرز پایور روز شنبه بیست و یکم آذر ماه ۱۳۸۸ ساعت ۹ پگاه از رو به روی تالار وحدت برگذار خواهد شد. 
یادش برای همیشه گرامی.

http://roozbehs68.persiangig.com/190988.jpg

تازه نوشت: فرتورهایی از مراسم خاکسپاری استاد پایور رو می توانید از اینجا ببنید (خبرگذاری مهر)

الی را دیدم!

بالاخره.. پس از اون همه کش و قوس فراوان برای دیدن درباره الی٬ همین چند لحظه پیش اون رو دیدم! هیچ زمانی برای هیچ فیلمی هتا "دیوانه ای از قفش پرید (فورمن)"  این گونه چنین شوقی برای دیدنش نداشتم! و جالب اینجاست که در این روزگاری که در مرکز استان سینمایی نداریم! باید کمی راه می رفتم تا می دیدم. رفتم نشد، رفتم ندیدم.. هر بار به بهانه ای نشد. بگذریم.. 

تو این یک سال گذشته٬ جایی نبوده که در مورد درباره الی نوشته نشده باشه گمان کنم اگر من این پرونده رو باز کنم کار بدی کردم٬ پس بهتره در مورد کیفیت فیلم ننویسم!

این روزهایی که دارم از دیدن گروهی از فیلم هایی ایرانی لذت می برم! دیدن درباره الی رو  کنار "پرده آخر (واروژ مسیحی)" از بهترین های ایرانی می بینم٬ هیچ زمان من در فیلم ایرانی ای این همه بازی خوب و این همه بازی های روان ندیده بودم هتا در پرده آخر! درسته که مقایسه کردن این دو اصلن کار درستی نیست ولی نمی دونم چرا من همش این دو تا رو می خوام جفت کنم امشب!  

سفر الی با دوستانی که قراره با اونها آشنا بشه با انداختن پول به صندوق صدقه آغاز میشه.. سفری که می خواد کمی زندگی متوسط ایرانی رو نشون بده٬ دغدغه ها نگرانی ها و عکس العمل های چند خانواده که با هم دوست هستند در مقابل رخداد های ساده زندگی.. و خیلی چیزهای دیگه رو شما یک جا در ۱۱۹ دقیقه می بینید!
شاید جالب ترین و زیباترین بخش این فیلم برای من نداشتن موسیقی متن فیلم بود..
شما در فیلم هیچ موسیقی ای نمی شنوید! هیچ!.. تنها این صدای آب و موج های پی در پی ای هست که با سرعت به سنگ ها کوبیده و بر ساحل آرام میشه.. شاید برای این فیلم هیچ موسیقی متنی نمی تونست به اندازه این صدای زیبا و پر انرژی مناسب باشه.. هیچ چیزی دیگه برای گفتن ندارم - کم کم روشنایی رو هم باید دید چون نزدیکای پگاه هستم.  

در کمتر از چهار روز یک میلیون نسخه درباره الی فروخته شده، درباره الی را هم بخرید و هم هدیه بدهید تا جفایی که در حق پخش این فیلم شد را جبران کنیم!
در پایان می خوام بگم که؛ درسته که شاید فیلم درباره الی  رو من امشب دیده باشم! ولی برای من الی همین جا، کنار من، زنده ست! 

می خواهم زنده بمانم- از زبان یک گوسپند

http://roozbehs68.persiangig.com/070988.jpg

بع بع بع
نکش - منو نکش - ازت٬ از تو خواهش می کنم من رو٬ خواهرم٬ مادرم٬ پدرم رو نکش.. همون طوری که تو خانوادت رو دوست داری منو دوست شون دارم.. بع بع ع ع ع
اگه تو منو این جوری بکشی٬ یه روزی هم می یاد که تو واسه تو دادگاه بگیرن - واسه کشتار و نسل کشی ما - می فهمی؟ نه خوب نمی فهمی دیگه.. بکش.. من رو راحت کن.. ولی بدون تمام دوستا و خویشاوندای من تا واپسین دم های زندگی شون تاوانمون رو از تو می گیریم..
هولوکاست اینجاست.. گوسپندان بیایید.. دارن ما رو می کشند.. آقا شیره.. کجایی که به داده ما برسی!
آخه نامرد کمینه چشما مو ببند امروز - امروز که داری تمام آشنایان من رو هزار هزار تا می کشی.. نمی تونم این رو ببینم.. بع بع بع ع ع ع..
و ناگهان با ندادن آبی برای گوسپند "مادر مرده" یا "پدر مرده" یا "فرزند مرده آینده" گلویش را با تیغه فلزی تیزی می زنند و خون سرتاسر پیرامون آن گوسپند را می گیرد.. . . . 

ین تراژدی غم انگیز کشتار گوسپند در روز "عید قربان" بود که از زبان یک گوسپند گفته شده بود! 

"عید قربان" آمد و در این روز مسلمانان سراسر گیتی دست به کشتن هزاران هزاران راس گوسپند می زنند، آن گونه که پیداست نامش "عید" است؛ ولی من نمی دانم که چرا در عید باید ما کشتار جانواران، خون و خونریزی ببینیم! جالب تر اینه که خیلی ها برای این کار هم جشن و سرور می گیرند! 

داستان از آنجایی شکل می گیرد که خدا در خوابی که ابراهیم خلیل الله دیده فرمان می دهد که سر فرزندت را از تن جدا کن!  فرزند برای هیچ و پوچ و بدون هیچ گناهی که مستوجب این چنین کاری باشد باید سرش از تن جدا شود! فرزند هم می پذیرد و به قربانگاه می روند، ولی کارد گلو را پاره نمی کند و خدا باز هم از آسمان گوسپندی می فرستد تا بجای فرزند قربانی شود..

حالا در این داستان این گوسپند چه کاره است؟ این گوسپند "مادر مرده" یا "پدر مرده" یا "فرزند مرده آینده" به درستی چرا در این داستان درج شده؟ بدون شک خود خدا مهربان (!!) می داند و بس!
امروز تنها در شهر مکه بیش از دو میلیون گوسپند کشته خواهند شد..
همین امروز.. همسایه کناری ما هم گوسپندی را برای "رضایت" خدا خواسته یا ناخواسته کشت! و همسایه کوچه پشتی هم کشت.. و همسایه ها و همسایه های دیگر هم کشتند.. خیلی ها در ایران هم کشتند.. چرا؟!

به راستی چه تفاوتی بین این دو است؟!  

http://roozbehs68.persiangig.com/0709882.jpg 

http://roozbehs68.persiangig.com/0709881.jpg

 

این داستان یادآوری کننده آن است که "مذهب و ایمان" تا چه اندازه ممکن است خطرناک باشد که آدمی برای هیچ و پوچ و هیچ گناهی فرزند خودش را بکشد!
در این داستام روشن نیست که خدا پس از آنکه "ایمان" ابراهیم خلیل الله برایش ثابت شده آیا فرمان لغو سر بریدن فرزند کافی نبوده که حتمن باید آن گوسپند نگون بخت رو می فرستاد تا بجای فرزند قربانی شود!؟
آیا خدا در آن روز جشن خونریزی را به پا کرد تا هزاران سال پس از این داستان پیروانش سالگرد این روز فرخنده رو با خونریزی جشن بگیرند؟! 

در ادامه گفتار گزیده هایی از دو نسک صادق هدایت (آدم و حیوان - فواید گیاهخواری) را ببنید.

ادامه مطلب ...

برف سپید

بارون نم نم و کم کم و زیبایی پر از عطر و بوی طبیعت و پاکیزگی؛ پس از اون برفی به زلالی و پاکی و سپیدی برف! و پس از اون این ابر های در هم تنیده! و واژگون در آسمان بیکران.
نگاه کردن به این سه زیبایی و بودن در بین اینها، اون هم در یک فاصله زمانی کوتاه، چند و چون واژه گنگ و نامفهوم "لذت" این روزهای سرد و خشک و تاریک رو برای آدم زنده می کنه.. 

http://roozbehs68.persiangig.com/050988.jpg
(به روز یک شنبه یک آذر  هزار و سیصد و هشتاد و هشت خورشیدی)

برف نو، برف نو، سلام، سلام ... پاکی آوردی - ای امید سپید!

همه آلوده گ یست این ایام
راه شومی ست م یزند مطرب 

تل خوار یست م یچکد در جام 
اشک وار یست م یکُشد ل بخند 

نن گواری ست م یتراشد نام 
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار، 

نقش هم رنگ م یزند رسام..
بنشین خوش نشست های بر بام  

ادامه مطلب ...