طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

قسم به لبانت

قسم به لبت به گیسوانت
به کمان ابروانت به فسون دیدگانت
به قشنگی لبانت به دو چشم سبز رنگت
به ندای تار و چنگت به جهان آب و رنگت
که تو را ز جان پرستم

به قطار کاروان ها به امیر ساربان ها
به عروس آسمان ها به صدای بیستون ها
به نشاط باغبان ها به صفای گلستان ها
که تو را ز جان پرستم

به خدای کس ندیده به قشنگی دو دیده
به غمی کز تو رسیده به دو آهوی رمیده
به لبان نو رسیده به عقاب خوش پریده
که تو را ز جان پرستم

به بهار فصل هستی به جهان روح و هستی
به بلندی و پستی به خدائی که پرستی
به امیدی که تو هستی به زمینی که نشستی
که تو را ز جان پرستم

به کمان روح انسان به حیات جسم و حیوان
به تمام اصل کیهان به صدای رعد و طوفان
به نسیم عطر و پیمان

که تو را ز جان پرستم


پاک همچون امشب

برای چندمین بار از تو گفتم
که شهر عشق تو پایان ندارد
به یادت هست زخمی بر دلم هست
که جز لبخند تو درمان ندارد



چه می شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد