طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

یک شب با شاه کمان و همنوازان کلهر

ساعت ۵ روز پنج شنبه هفت مرداد بود که سوار ماشین و عازم شیراز شدیم٬ درست همان ساعتی که در برگه بلیط نوشته بود به تالار حافظ ـ نزدیک آرامگاه حافظ ـ  رسیدیم. ساعت ۸. ساعت ۸.۳۰ درب سالن باز شد و همین که من وارد شدم جوانی که کمی ریش داشت نزدیکم شد و گفت: معذرت می خوام کراوات زدن در مکان های عمومی ممنوعه! منم گفتم خوب میگی چه کنم؟ گفت خواهش می کنم اون را در بیارید! منم گفتم حالا تا برم بشینم!
استقبال خوبی از کنسرت شده بود٬ نزدیک های ساعت ۹ پس از چند کلمه ای که سخنگوی تالار بیان کرد٬ کیهان کلهر همراه با علی بهرامی فرد میان تشویق مردم وارد صحنه شدند. کنسرت دو بخش بود. بخش نخست که بداهه نوازی سنتوربم و شاه کمان (ساز ابداعی کیهان کلهر) بود و بخش دوم پس از یک تنفس کوتاه گروه نوازی همنوازان کلهر همراه با آواز حمیرضا نوربخش. 

بخش نخست: کلهر همراه با بهرامی فرد کمی جلوتر از دکور اصلی صحنه نشسته بودند و در آغاز کلهر با صدای سنتوربم٬ شاه مکان را کوک کرد. کنسرت با جفت مضراب سنتور بم آغاز شد٬ پس از چند لحظه شیراز میزبان صدای تازه شاه کمان شد. شاه کمان ساختمانی نزدیک به کمانچه داشت ولی با تفاوت هایی که در این یادداشت نمی گنجد. صدای شاه کمان چند نت پایین تر از کمانچه بود.  تسلط کلهر به شاه کمان نمونه بود٬ هر چند که نحوه ساز زدن کلهر و حرکات بدن او در حین ساز زدن همیشه مورد توجه بوده و نشان از اشراف و تسلط کامل وی بر سازش است٬ او به خوبی نشان داد که بر شاه کمان هم چنین تسلطی دارد. 

نزدیک به ۱۵ دقیقه گذشته بود که کلهر آرشه را زمین گذاشت و با دست خودش شروع به زدن روی تارهای شاه کمان کرد!! شاه کمان در این لحظات صدایی نزدیک به صدای چنگ از خود نشان داد. همراهی فوق العاده سنتوربم توسط علی بهرامی فرد دیدنی بود٬ ایشان هم به خوبی از پس بداهه نوازی با ساز تازه کلهر بر آمد. کلهر در طی بخش نخست بارها این چنین حرکتی کرد و توانایی های ساز ابداعی خود را به خوبی نشان داد٬ این بخش در آواز افشاری و اصفهان اجرا شد و کلهر در حین اجرا از موسیقی های محلی به خوبی وام می گرفت (به ویژه موسیقی محلی غرب کشور) و با چیرگی تمام نشان داد که همانند دیگران بیخود سراغ ساختن ساز تازه نمی رود. 

در بخش تنفس٬ در سالن انتظار باز هم به کراوات بنده گیر دادند و منم هم گفتم: همین دو هفته پیش رییس جمهور محبوب عرض کردند کراوات ممنوع نیست! 

بخش دوم: ساعت ۱۰.۱۵ بود که گروه نوازی با کوک کردن سازها آغاز شد. از راست: دف٬ تنبک٬ رباب٬ سنتور بم٬ تار٬ سنتور٬ نی و کمانچه
مقدمه ای باشکوه با یکه تازی ِ نی توسط سیامک جهانگیری اجرا شد٬ مقدمه ای که شایسته چنین شبی بود. چهار مضراب با به صحنه آمدن تنبک آغاز شد٬ چهار مضراب  کوتاه و شنیدنی بود. پس از بیست دقیقه آواز حمیدرضا نوربخش با ترانه مولانا: یک لحظه دست از تو بر نمی دارم٬ زیرا که تویی یارم... (تصنیف ره خانه) شنیده شد. حمیدرضا نوربخش از لحاظ تکنیک آواز چیزی کم نداشت ولی نمی دانم چرا در اوج ها و آواز های بالا صداش ناتوان بود! و گاهی واژه ها به خوبی شنیده نمیشد!

کیفیت صدای سالن خوب بود ولی عالی نبود٬ در حین اجرا با وجود سنتوربم باز هم با کمبود صدای بم مواجه بودیم!؟ در بخش های پایانی اجرا تک نوازی کلهر با کمانچه شاهکار بود٬ کلهر با همان شیوه خاص بدنی خود ساز میزد و همه مات و مبهوت صدای کمانچه و کلهر٬ گریه های خانم کناری من بیشتر شفاف کننده این لحظه ها بود. حمیدرضا نوربخش بر خلاف سایر تصنیف ها که گاهی صدای گروه غالب بر او بودند٬ به زیبایی تصنیف بنمای رخ را اجرا کرد.

در کل به جز گزینش این تصنیف ها برای دستگاه نوا و جوان بودن برخی از نوازنده ها (تنبک٬ رباب) که در کارشان هم تاثیر گذاشته بود همه چیز خوب بود. شاید انتظار ها از کیهان کلهر بیش از اینهاست ولی در کشور که جوان ها و موسیقی و نوازنده ها هیچ جایی جز همین دو سه تا کنسرت برای جولان دادن ندارند کار ایشان بسیار پسندیده و نیکوست.
این شب باشکوه با صدای خوش دف به پایان رسید.

نظرات 3 + ارسال نظر
امین شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ب.ظ

سلام ..

اینکه لحظاتت رو ثبت میکنی ٬‌ بسیار حرکت پسندیده و به جاییست .. توصیفاتت هم کاملا شفاف و زنده بود .. عالی بود ٬ عالی !

یا حق

درود.

این که نوشتم امین جون چکیده ای بود از چیزی که در دفترم نوشتم.
خیلی دیگه چکیده شد. واسه همین برخی از جاهاش کمبود واژه داره.

ممنون.

فروغ ف سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ http://www.naerika.blogfa.com

درود دوست من!
خیلی بی خبرم .حال و احوال؟ روزگار بر مسیر مراد هست یا چون من درگیر نفس کشیدنید؟

نمی تونم منکر این بشم که چقدر دلتنگ همتون بدم...
فروغ وقتی ننویسه یعنی خیلی حالش بده و وقتی ماه ننویسه یعنی ,خیلی وقته مرده...
به خاطر همه ی اومدن ها و نبودن هام شرمنده و سپاس...
گاهی هستم

به به. فروغ جان.
بابا کجایی تو؟ نگران شده بودم.
چند صد باری اومدم تا باز همون یادداشت پایانی. یه مدتی هم که اصلن وبلاگت نمی آمد بالا ؟!

خیلی خوشحالم که برگشتی..
ما همین نوشتن رو داریم. اگه اینم ازمون بگیرن دیگه چیزی نمی مونه که!

خوشحالم کردی.
منتظرتم.

بهار جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ http://sinlessangel.blogsky.com

سلام دوست من
بعد از چند ماه و با داشتن اوفات فراغت اومدم و وبلاگم رو آپدیت کردم
خوشحال میشم در نظرسنجیم شرکت کنی و نظرت رو صادقانه بیان کنی
به امید دیدار

درود.
حتمن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد