طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

تیتراژ از گونه ی ایرانی

این چند مدت گذشته بنا به دلایلی نشستم پای دیدن فیلم های ایرانی! گذشته از صحبت کردن در مورد فیلم ها یک مورد خیلی برام آزار دهنده و زشت شده است! موردی که میشود گفت نخستین بخش از رو به رو ایه  یک اثر هنری به نام فیلم با مخاطب اون هست. که به نظر من بخش بسیار مهمی هم هست. تیتراژ

بخشی که با وجود پیشرفت تکنولوژی و پیشرفت روزافزون فیلم سازی در جهان باز هم در ایران به صورت کاملن کلیشه ای ساخته میشود. به صورتی که شما اگر حتا با یک تیتراژ کاملن معمولی (از دید جهانی) سطح پایین رو به رو شوید مطمینن تعجب خواهید کرد!  

بیشینه تیتراژ های فیلم های ایرانی پس از اون "پروانه نمایش" زشت! با یک "به نام خدا" (که از قضا همشون هم مانند هم نوشته میشه!! حالا بگو خوب آقای کارگردان این همه فونت زیبا! حتمن باید با فونت "نازنین" یا "تاهوما" یا "رومان" بنویسی؟!) که که با رنگ سپید نوشته شده و پشت زمینه اون هم سیاه است آغاز میشود و پس از "به نام خدا" نام فیلم و نام های بازیگران و سایر عوامل... 

گونه های دیگری هم هست:
برای نمونه پس از همان "به نام خدا" کارگردان چند تا پلان اساسی از فیلم رو نشان میدهد و باز صفحه سیاه می شود و چند تا نام پدیدار، باز چند تا پلان و باز پدیدار شدن چند تا نام این روند تا نوشتن نام کارگردان ادامه پیدا می کند.  

من نمی دونم چرا رنگ سیاه؟ خوب به جای اون "به نام خدا" بنویس "به نام خداوند بخشنده و مهربان" !! یا یک چیز دیگه ای، حتمن باید صفحه سیاه بیاد تا فیلم ساخته بشه؟ این برای من خیلی جالبه! تیتراژ که در فیلم های غیر ایرانی بسیار به اون اهمیت میدن (که نمی خوام به بخش غیر ایرانی اون بپردازم) چرا در ایران هنوز که هنوزه بدین صورت کلیشه ای دنبال میشه؟!
مگر کارگردان های ما پول ندارن دو تا فیلم غیر ایرانی ببینن تا یه کم سطح آگاهی شون هم بالاتر برود؟ 

ولی خوب در این بین چند موردی هم بوده که تیتراژ های متفاوت و قابل تاملی رو دیدم.
"به همین سادگی" که تیتراژ اون یک نام نویسی ساده با خودکار رو نشون میده...
"درباره الی" که از درون صندوق صدقات نام نویسی رو آغاز می کنه و انداختن حلقه ای به درون صندوق!...
"دویل" که منو یاد تیتراژ فیلم "ماهی بزرگ" تیم برتون انداخت و با نشان دادن کف دریا و دریا به خوبی هدف خودش را رساند...
" هر شب تنهایی" از درون پنجره یک قطار رفت و آمد های تازه عروس داماد هایی را نشان داد که تازه به مشهد رسیده بودند...
"خاک آشنا" که با نشان دادن یک سلسله نقاشی ها فیلم رو آغاز می کنه... 

به هر حال من هنوز با این قضیه کنار نیومدم و نمی دانم چرا این شکلی هست؟! خوب آقا جان تو که نمی تونی تیتراژ خوبی از آب در بیاری اصلن نام فیلم و بازیگر و خودت و سایرین رو ننویس! پایان فیلم یه رمان بزرگ از پایین به بالا بنویس. کسی هم جلوتو نگرفته! هر چند که الانم کسی جلوتو نگرفته!!

نظرات 2 + ارسال نظر
حسام شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com

مدتی پیش منم یه پست نوشته بودم در قسمت مباحث تئوریک درباره همین موضوع.

به نظر من تیتراژ تمام فیلم های ایرانی مثل هم هستن و تنها فیلمی که می تونم بگم تیتراژ‌ خوبی داشت، روبان قرمز (حاتمی کیا) بود که واقعا متفاوت بود.

تا حالا اینو شنیدی وقتایی که کارهای خوب زیاد کنارت هستند توجه کردن به اونها هم کم میشه و سخت ؟!

من قبلن ها از بس زیاد فیلم های خارجی رو می دیدم زیاد توجه نمی کردم به تیتراژ. ولی این مدت از بس این فیلم های ایرانی با تیتراژ زشت رو دیدم دیگه خستم شده!

ندیدم اینو. همین امروز یه فیلم ایرانی دیگه هم دیدم باز هم همین شکل و شمایل...

محسن سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:00 ب.ظ http://filmamonn.blogsky.com

قبل از هر چیز باید بگم توی فیلمای خارجی هم اسکار تیتراژ رو باید به رومن بدن.
اون جواز مزخرف و باسمه ای فیلمها هم که از صدتافحش به تماشاچی بدتره رو دیدی؟ تمامی فیلم ها درجه کیفی ب دارند. انگار درجه کیفی الف رو فقط به فیلمای بهشتی میدن که توسط حوریان درگاه ساخته میشه. البته خود حضراتم تا جان به جان آفرین تسلیم نکنن این فیلمارو نمیبینن.
یکی دیگه این که شکل مزخرف تیتراژ بخوره توی سر سازنده فیلم. تمامی عوامل و دست اندرکاران فیلم از همون اول اسامیشون میاد. کاری که اصلن لازم نیست. یک سری عوامل دست اول رو بنویسن کافیه. بافیشو بزارن آخر فیلم. خب توجیه شون اینه که فیلم که تموم میشه تماشاچی نمیشینه تیتراژ ببینه. خب تماشاچی نفهم اول فیلمم تا فیلم شروع نشه تیتراژ رو نمیخونه و داره با بغل دستیش حرف میزنه یا اس ام اس میخونه.
حرفام تمومی نداره.

بعلللله. اون که حتمن.
یادمه یه یادداشت تو فیلم هایی که می بینیم گذاشته بودین در مورد آقا؟
امروزم روزنامه خوندم نوشته بود آزاد شد.

اه اه. همیشه پیش خودم می گفتم اصلن چه لزومی داره این وسط اون بیاد؟ چه ربطی داره؟ تازه الان رنگی شده واسه فیلم هایی خیلی پیش که سیاه سفید بود با دستم می نوشتن.
حالا با کلاس تر شده.
راستی میگم این درجه کیفی چه مقیاسی داری؟ کیفیت تصویر فیلمه یا خود فیلم؟
من یادمه فلم گیلانه نوشته بود (الف) بعد اون ندیدم (الف) رو !!

همین. کل حرفم هم همین بود.
عوامل حمل و نقل هم می نویسن.

در ضورتی که بیرون از ایرن فیلم های خیلی خیلی گذشته رو هم این چیزا رو نمی نویسن.

چه توجیهی. خنده دار بودااااا.

من که دیگه این روزا کلافه شده بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد