طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

به یاد پرویز مشکاتیان - همنشین تازه خیام نیشابوری

هفته پیش که آهنگ سفر و خوشگذرانی بدون هیچ درگاه و بی درگاهی! (فینترنت و تیلیفون و موبیل و و و..) رو داشتم نمی دونستم چه هفته پر رخدادی رو در پیش داریم! 

از آبرو ریزی جناب دکتر بیست و چهار میلیون ریالی و طومار سبز سه کیلومتری بر فراز پل بروکلین نیویورک گرفته تا از دست دادن استاد بی همتا سنتور ایران.
به هر حال درسته که نزدیک یک هفته ای هست که استاد مشکاتیان (۱۳۸۸-۱۳۳۴) رو از دست دادیم ولی لازم دونستم کمینه یادی از اون برای خودم کنم! حالا اینجا جاش شد.. چند سال پیش بود که بخشی از کار "وطن" ساخته استاد رو پیش دوستی شنیدم، این کار به دل هر ایرانی میشینه.. پس از اون بارها و بارها و بیشتر نام پرویز مشکاتیان با شب و روز من پیوند خورد. کم کم که بزرگ تر شدیم و گوش هایمان هم کمی از این زمختی و سخت بودن درآمد بیشتر تونستم چهار مضراب های مشکاتیان رو درک کنم.. از اون پیش درآمد های شور گرفته تا تصنیف به یادماندنی "کجایید" سروده علی اکبر دهخدا (ای مردم آزاده کجایید کجایید..)  

همیشه با خودم می گفتم پس از جدایی مشکاتیان و شجریان چرا دیگر شجریان با سنتور کار نکرد؟ و در یادداشت پیشین هم نوشتم از آشتی دوباره استاد آواز با ساز خودش - سنتور. شاید کسی را همچون مشکاتیان پیدا نمی کرد که برای اون دستان و بیداد و آستان جانان را بسازد؟! 

همین چند سال پیش بود که پس از مدت ها مشکاتیان جلوی دیدگان آمد و از آغاز به همکاری خودش و استاد آواز گفت ولی چه حیف که مرگ این اجازه را نه به آن دو استاد بزرگ داد و نه به ما که کارهای ماندگارتری داشته باشیم..  

مشکاتیان هم در کنار بزرگانی چون خیام و عطار به زادگاه خود٬ نیشابور رفت و آنجا آرام گرفت..

در پایان تنها یادبودی که از نام استاد مشکاتیان دارم رو برای دوستان می گذارم. بخشی از کار آستان جانان هست که پارسال روی سنتور آزمایشی دوستی که مهر مشکاتیان داشت اجرا کردم. 

یادش گرامی

نظرات 10 + ارسال نظر
فروغ ف دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:27 ب.ظ http://www.naerika.blogfa.com

درود روزبه عزیز:
من نیز چون شما و دیگر دوستان از رفتن نا به هنگام مشکاتیان غمگین شدم و افسوس خوردم .بماند که رفتن هنرمند ، هر هنگامی که باشد ، نابه هنگام است!
اما خواستم اینبار بر خود چیره شوم و از "رفتن" بزرگواری ننویسم .دوست خوبی دارم که هنوز هم تارنگارش را به یاد خسرو شکیبایی به روز می کند "دایره زنگی" و من او را و مهرش را به شکیبایی می ستایم.

دیگر اینکه از انچه برایم نوشته ای ، چیزی در نیافتم .اینکه گفته ای : "چه روزی نوشته ای فروغ !"
این روزها در دنیا نیستم با اینکه پاهایم بر زمین است!

شادمانم از اینکه هنوز هم به کلبه ی پر غبار من سر می زنی ...

شادزی

درود
به هر حال اگه دیر هم بنویسی بهتر از اینه که هیچ زمانی ننویسی..
چون با ایشان زیاد یادبود دارم و خواهم داشت ازش نوشتم.
مراسم باشکوهی در نیشابور برگذار شد که حتمن خبرهای اون رو خوندی..

تو روز تشییع پیکر مشکاتیان نوشتی و واسه همین گفتم چه روزی نوشتی..

همین.
امروز هم که در دانشگاه تهران به خوبی از دولت استقبال شد!

شادباد..

محسن سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://axamoon.blogsky.com

یاد و خاطره پرویز مشکاتیان گرامی باد.
آخرین بار او را در ختم حسن کامکار بزرگ دیدم. بنیانگذار اکستر خانوادگی کامکارها.
ارکستری که رکورد دار ماندگاری با اعضایش که اکنون دیگر دارد خاندان میشود را که در دست خانواده اشتراوس بود را شکسته است.

همیشه گرامی خواهد ماند.
همین چند روز پیش شنیدم که اردوان کامکار قراره که یک فطعه برای مشکاتیان بزرگ بسازه..
مشکاتیانی که به گفته استاد علیزاده دق مرگ شد!
یادش گرامی..

حسام چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:09 ب.ظ http://hessamm.blogsky.com

یاد استاد گرامی باد...

بدون شک.
یادش گرامی.

[ بدون نام ] دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ب.ظ

هرگز گمان مبر که از یاد تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم

----------------------------------------
یک بزرگ در عرصه ی هنر که خاموش میشه یاد این بیت میفتم(اگر اشتباه نکرده باشم)
از شمار دو چشم یک تن کم
از شمار خرد هزاران بیش

رضا مشتاق
... تا بعد

فردوسی بزرگ یه چامه ای داره یه چیز این جوری بود..

گمانی نبردم که هرگز نهنگ..

یاد ندارم بقیه رو..

این بیت رو که نوشتی یاد اون افتادم.

خوشحالم که برای این یادداشت و پس از اون همه نبودن های تو (که امری عادی شده!) می بینمت..

به امید دیدار بیشتر.. چون چشم به راهت همیشه هستیم..

+ شب و روز به کام.

سیما دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:02 ب.ظ http://stripped.blogsky.com

سلام ... من رو میشناسی؟
مئتهاست که به خونه من که درد دلهام توش نوشته شده سر نزدی ... شاید تو هم مثل من بی حوصله بودی ...
احساس کردم نوشته هات عوض شدن یعنی فرم نوشتنت ... نمیدونم این احساس درسته یا نه... ولی من به روزم و منتظر نظر تو...

درود.
نه اتفاقن همین امروز اومدم!
ندیدی رد پای من رو ؟؟ :دی
نه من حوصله خودم رو از دست ندادم!

نه کمی گفتم فراتر از اون یادداشت ها هم بریم بد نیست.. تنها واسه این بود..
شوند دیگه ای نداشت!

بدون شک :)

محبوبه چهارشنبه 15 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:33 ب.ظ http://2khtare-iran-zamin1.blogfa.com

سلام آقا روزبه
آپم اگه دوست داشتی بیا خوشحال میشم
بای

درود.
حتمن. :)

فروغ ف جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.naerika.blogfa.com

درود جناب روزبه:
از رنگ غم ها پرسیده اید و من بیگمان ناچار به پاسخگویی ام!
همیشه غم هایی بر دل آدمی هست ، رنگ و جنسش اما فرق دارد .
اگر از رنگ گفتم شما بخوانید جنس!
آیا همه ی غم ها یک نوع و یک رنگند؟؟
هر روز ، رنگی هر ساعتی ، جنسی از غم بر این دل مرده می نشیند اما تازه دیشب رسیده ام .
نمی خواهم از غم سخن گویم هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاری است به تنگ چشمی نامردم زوال پرست!

شادباشید

درود فروغ جان
شاید شاه سخن تو همون واپسین جمله باشه. من به خودی خود ترجیح میدم همه واژه هات رو نادیده بگیرم الا همون واپسین..

کمی این روزها نیاز به انرژی داریم! همه باید به گونه ای اون رو مرتفع کنیم.. تفاوتی هم نداره گاهی زمان ها !!
باید یه "چیز میزهایی" به دست بیاریم.. به دست می یاریم..

از اصفهان چه خبر ؟؟ دانشگاه شما که خوب پیشرو هست!
خبری هم هست ؟؟

سلی شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.vahshiane.blogsky.com

آدرس میدی ؟؟

سلی شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.jedinagir.blogsky.com

خیام اره . دوسش دارم...
بر میگردم..

تو کی و دوست نداری!
شمردی تا الان ؟؟ یه چند صد تایی شده هااااا

سلی یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:55 ب.ظ

مگه بده ؟؟؟؟٬؟
آدم باید مردم دار !!!!! باشه آقــــــــــــــــا
بلـــــــــــــــــــه !
خوب من این آقا رو نمی شناسم ..
همین استادتون ...بیام چی بگم ؟ هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ؟!

نه کی گفته. خیلی هم خوبه. ولی جون من این پیشرفتی که تو داری می کنی داره سر به آسمان هفتم می زنه !!
یهو دیدی لیستش از دستت در اومد دیگه هیچ..
تو نمی شناسی ؟؟
آره یادم رفته بود تو در این زمینه تنها با ساسی ماسی مانکن تانکن حال می کنی.
+ نیست من و تو خیلی تفاهم داریم. اینم روش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد