ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
قسم به لبت به گیسوانت
به کمان ابروانت به فسون دیدگانت
به قشنگی لبانت به دو چشم سبز رنگت
به ندای تار و چنگت به جهان آب و رنگتکه تو را ز جان پرستم
به قطار کاروان ها به امیر ساربان ها
به عروس آسمان ها به صدای بیستون ها
به نشاط باغبان ها به صفای گلستان ها که تو را ز جان پرستم
به خدای کس ندیده به قشنگی دو دیده
به غمی کز تو رسیده به دو آهوی رمیده
به لبان نو رسیده به عقاب خوش پریدهکه تو را ز جان پرستم
به بهار فصل هستی به جهان روح و هستی
به بلندی و پستی به خدائی که پرستی
به امیدی که تو هستی به زمینی که نشستیکه تو را ز جان پرستم
به کمان روح انسان به حیات جسم و حیوان
به تمام اصل کیهان به صدای رعد و طوفان
به نسیم عطر و پیمان
که تو را ز جان پرستم
برای چندمین بار از تو گفتم
که شهر عشق تو پایان ندارد
به یادت هست زخمی بر دلم هست
که جز لبخند تو درمان ندارد
چه می شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد