ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
خوب که به بدنم نگاه می کنم تبدیل شدم به یک سلسله خطوط موازی و گاهی هم شکسته که هیچ نقطه آغاز و پایانی نداره، وقت پوشیدن لباس این را به خوبی متوجه شدم. موهام باز داره بلند میشه و مدتی هم هست که حوصله اصلاح صورت را ندارم! لباس هام هم رو تنم گریه می کنند٬ پیراهن سبزی که پوشیدم رنگش پریده بود و کمرنگ تر از پیش شده.
از خونه زدم بیرون. به قصد و هدف هیچ جایی و هیچ چیزی و تنها برای از خونه زدن بیرون. نزدیک خونه پسری اون طرف خیابان که به زور سنش به سه می رسید در حال پرتاب خشم و فریاد های خودش به در و دیوار و جوب آب بود! چند متری که از خانه دور شدم یک پراید خاکستری (شایدم یک رنگ دیگه) که داخل آن خانمی نشسته بود بدجوری جلب توجه می کرد. شاید به دلیل نگاه های مشکوک و زننده دختر می بود! نزدیک تر که شدم، دیدم پسری جلوی ماشین درازکش سرش را گذاشته روی پاهای دختر... پسر خیلی ضایع بود! اینجا، این کار.
جلوتر محمود را دیدم. گاهی وقتا که می بینمش بهش حسودیم میشه! محمود
خیلی کم حرف می زنه، خوب شاید واسه این باشه که اصلن کسی حرفاشو نمی فهمه؟!
ولی همیشه می خنده.
هوا اصلن روشن نیست چه جوری یه؟ گرد و غبار، ابرهای زشت! خورشید و کلی چیز
دیگه تو آسمان هست و همین تشخیص هوا را سخت می کنه! از در و دیوار و مغازه
های شهر نکبت، بدبختی، فقر و هر چی که اسمش را بذاری می باره. بیشتر صاحب
مغازه ها یا تو مغازه ی بدون مشتری شون، الکی دارن خودشون را سرگرم می کنن
یا دیگه به راستی حالیشون شده و اومدن بیرون مغازه و دارن خیابان و ملت را
دید می زنن!
خیلی از مغازه ها که بیشترشون ساندویچی و این جور چیزا بودن، کرکره ها
مغازشون تا نصفه یا کاملن پایین بود، حتا چند واکسی که از کنارشون رد شدم
هم پاهای خودشون را دراز کرده بودند و به رو به روی بی انتها خیره شده
بودند. پسر یه جورایی حال به هم زنی بود. آدم پیش خودش می گفت: اه، مگه
میشه این همه نکبت یک جا؟
هندز فری گوشیم که گوشی راستش خراب شده بود در حال خواندن آهنگ Show Must Go on از Queen بود
Empty spaces - what are we living for
Abandoned places - I guess we know the score
On and on, does anybody know what we are looking
for...
Another hero, another mindless crime
Behind the curtain, in the pantomime
Hold the line, does anybody want to take it anymore
The show must go on