طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

مدعی از حافظ تا به امروز

غزل سرایی در زبان پارسی اهمیت ویژه ای دارد. تسلط بر غزل پارسی می تواند مانند پنجره ای برایتان کارساز باشد، نگاهی به دیگر سبک ها. این طور باید گفت دانستن غزلیات پارسی می تواند به یادگیری، خوانش و یا بینش سایر متون توجه ای شایان کند. حافظ شیرازی از زبردست ترین آنان است. وی سالیان متمادی بر روی این گونه چامه کار کرده است و چیزی که امروزه به نام دیوان از وی می بینیم و می خوانیم و در دسترس امان است حاصل سالها تلاش وی در این جرگه بوده است.


در این جستار، قصد بر آن نیست که غزل، این سبک و سایر ابزار وی مورد بررسی قرار گیرد تنها به شخصیتی بسنده می کنیم. اگر اهل چامه پردازی و خواندن باشید چه بهتر که بارها واژه ای به چشم اتان دیده شده و یا تکرار شده است به نام مدعی. حافظ همانند دیگر چامه سرایان کهن و حتا امروزی بر واژه هایی توجه داشته است. که می توان شرایط آن زمان ایران، شرایط زندگی و حتا سیر تاریخی هنر و ادبیات را در آنها جُست. اما مدعی کیست؟ و چرا در غزل های حافظ این اندازه این چنین از آن نام برده شده است؟ با مرور و دوبارهخوانی غزل ها می توانیم پاسخ این پرسش را برای امروزمان پیدا کنیم.


برایتان پیش آمده که کاری را بکنید و هنگام انجام آن کار متوجه شوید که عده ای تلاش بر انجام همان کار را دارند یک لحظه این حس به سراغ اتان می آید که: ادای من را در می آورد، منتظر پشت در نشسته تا ببیند چه می کنم. حرفی را بزنید که ببینید رخداد ها پس از آن سوار بر این موج به حرکت در می آیند. آه چه جالب؟! جایی بروید و تعدادی را ببینید که در پی تکرار کارهای شما هستند. با خود می گویید که استقلال ام را به هم زده است. و بیشینه مواردی این چنین که فراوان است.


اینان همان مدعی یانی هستند که در خطوط غزل آنها را خوانده ایم. با رسم خطی از امروز به گذشته می توان ویژه گی های ظاهری، رفتاری، کلامی و تمامی آنها را در زمان حافظ تشریح کرد. 


برای یک زبان شناس و نه برای یک فرد عادی، برای یک بیننده دقیق و نه برای یک بیننده سطحی، برای یک شنوده تیز و نه برای یک شنونده کند اینها می تواند اسباب ّ بازی شود آن طور که بدان هنر گوییم. زیرا اینان بازی ای بیش نیستند. از صورتی به صورت دیگر، از لحنی به لحنی دیگر. و چه خوش که بتوانیم از هم جدا کنیم.


کلیشه شده است اما، بارها پیش آمده است که من این منظوری که از غزل گرفتم با اونی که تو گرفتی چقدر فرق دارد! آری این هم نیز هست. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد